یک دنیا حرف برای تو دارم ، یک دنیا پر از حرفهای نگفته، یک دنیا پر از بغض های نشکفته. با منی ، هر جا و اینک آمده ام تا مثل همیشه سنگ صبور روزهای دلتنگی ام باشی
دلم به وسعت یک آسمان تیره غمگین است . صدایی نیست ، مأوایی نیست ، حتی سایبان روزهای دلتنگی نیز دیگر جوابگوی دلتنگی هایم نیست
من آمده ام! اینجا ، کنار دلواپسی های شبانه ات، کنار شعله ور شدن شمع وجودت ،اما نمی دانم چرا دلم آرام نمی گیرد
دلم گرفته، دلم سخت در سینه گرفته، با تمام وجود تو را می خوانم ؛ از تو چیزی نمی خواهم جز دریای بی ساحل وجودت را، جز دستهای مهربانت را، جز نگاه آرامت را که دیرزمانی است در سیل باد بی وفای زمانه گم کرده ام
هر شب حضورت را در کلبه خیال خویش می آورم، وجودت را با تمام هستی باقیمانده در نهانخانه قلبم نهان می کنم ، چشم هایم را باز نمی کنم تا شاید بتوانم تصویرت را بر روی پلک های بسته ام حک کنم ، اما باز هم جای تو خالی است
شاید اگر جای تو بودم ؛ کمی، فقط کمی برای مرگ تدریجی نیلوفرهای خاطره اشک می ریختم ، شاید اگر جای تو بودم ؛ طاقت دیدن چشم های خیره و خسته ات را نداشتم، شاید اگر جای تو بودم؛ بلور بغضم را با تلنگری آسان می شکستم تا بدانی، تا بدانی که چقدر دوستت دارم
روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم
این بار به دیدنت آمده ام ، برایت گلاب آورده ام ، دستهایم تنها سنگ سردِ خانه ات را احساس می کنند اما بدان یاس های سپید احساسمان هنوز گرم گرم اند
عاشقانه ها...
برچسب : نویسنده : عاشق asheghaneh بازدید : 326
من همه سعی ام و کردم، که دیگه تورو نخوام
که مث خودت بشم، مهم نباشی تو برام
به تو قول دادم دیگه، حتی بهت فکر نکنم
با خودم قرار گذاشتم، دیگه دیدنت نیام
اما انگار نمیشه، من که نمیشه باورم
واسه داشتنت هنوز از همه دیوونه ترم
اما انگار نمیشه، دلم فقط تورو می خواد
نمی تونه با غم نبودنت کنار بیاد
هنوزم تو خواهش تو داره می سوزه تنم
نتونستم به نداشتن تو عادت بکنم...
حیف... این داستان منه، همه میگن که این تقصیره منه، تقصیره منه، من که برات همه جوونی ام و دادم ژای خواسته هات، ولی یه اشتباه، فقط یک بار، که قسم خوردم به دروغ به چشات، ولی نمی تونم، حس می کنم حتی صدای نفس هات، تو خیابون با دیدن بوتیک، کنار شومینه، گوش دادن موزیک، حس بوی تنت روی تخت خالی، من یادتم ولی تو تخت می خوابی؟، خوشحالم از اینکه حال خوشی داری، شب ها تا صبح همیشه بی تابی، بی تاب روزی که فاصله ارو بشکنی، عشقم بگو صدام و میشنوی؟ بگو هنوز مال منی، ببین دارم داغون می شم، هستی ولی چه بودنی؟ می خواستم از تو رد بشم، شکستن و بلد بشم، برم که تنهات بزارم، منم مثل تو بد بشم... اما انگار نمیشه، دلم فقط تورو می خواد...
برچسب : نویسنده : عاشق asheghaneh بازدید : 339
یه روز بزرگ میشیم
اونقدر بزرگ که دلت
واسه دوستیه کوچیکمون تنگ میشه
اونوقت دور دلت از دلتنگی دیوار میکشی
و توش بی صدا گریه میکنی
اون روز چشمای خیست
دیروز منو به یاد میاره
برچسب : نویسنده : عاشق asheghaneh بازدید : 325
روزي از روزها ، شبي از شب ها،خواهم افتاد و خواهم مرد
اما مي خواهم هر چه بيشتر بروم تا هرچه دورتر بيفتم
تا هرچه ديرتر بيفتم ، هر چه ديرتر و دورتر بميرم ،
نمي خواهم حتي يگ گام يا يك لحظه
پيش از آنكه مي توانسته ام بروم و بمانم ،
برچسب : نویسنده : عاشق asheghaneh بازدید : 345
دیدن عکسهایت، شنیدن صدایت، تکرار خاطره هاست!
خاطره هایی به رنگ سبز، به شیرینی لحظه های کنار تو بودن!
کاش دوباره خاطره ها تکرار شوند!
کاش دوباره در کنار هم بنشینیم و من از بی تابی و بی قراری دلم برایت بگویم.
راه رفتن در کنارت آرزوییست همیشگی!
گرچه دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی اما روزگار چنین نمی خواهد
و من به همان چند لحظه در کنار تو بودن نیز قانعم!
برچسب : نویسنده : عاشق asheghaneh بازدید : 336
تو کجايي سهراب؟آب را گل کردند.
تو کجايي سهراب؟ آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند...
واي سهراب کجايي آخر؟... زخم ها بر دل عاشق کردند
خون به چشمان شقايق کردند!
تو کجايي سهراب؟ که همين نزديکي عشق را دار زدند,
همه جا سايه ي ديوار زدن!
واي سهراب دلم را کشتند...
برچسب : سهراب سپهری, نویسنده : عاشق asheghaneh بازدید : 372